مبنای تقسیم بندی رشته های دانشگاهی

 | تاریخ ارسال: 1397/4/18 | 
تعریف رشته دانشگاهی
معادل انگلیسی رشته دانشگاهی کلمه discipline است. این واژه خود از دو کلمه در زبان لاتین ریشه گرفته است: discipulus گه به معنای شاگرد[1]  است و واژه discplina که به معنای درس دادن[2] و معلمی است. البته واژه های دیگری نزدیک به این واژه در ادبیات انگلیسی وجود دارد مثل disciple در اصطلاحی پرکاربرد " تعلیمات مسیح". بررسی معنای این واژه در فرهنگ لغت نیز معادل های مختلفی را به دست می دهد که برخی عبارتند از آموزش دادن، تسلیم شدن در برابر کنترل دیگران، فرمانبرداری و کنترل شخصی. این واژه در معنای فعل به معنای آموزش دادن به شخصی در جهت پیروی از یک مجموعه اصول و دستورالعمل ها است که البته این آموزش، آموزشی همراه با تنبیه و فرمانبرداری است. در زمینه‌های مختلفی از این اصطلاح استفاده شده است. مثلاً در زمینه ارتش و نظامی گری به معنای پیروی از اصول و مقرارات نظامی است و در زمینه پزشکی به معنای رعایت دستورات و توصیه های پزشکی و درمانی به حساب می‌آید. در زمینه دانشگاه و آکادمی نیز این واژه به نوعی خاص از آموزش خاص و دقیق اشاره دارد که میتواند متخصینی تربیت کند که از اصول و قواعد کاری و آموزشی خاصی پیروی کنند و این آموزش های برای خود آن ها مناسب است. افزون بر این، واژه "discipline"  به معنای تحت انقیاد قرار‌دادن یا تعیین تکلیف کردن برای انجام دادن نوع خاصی از رفتارها یا دستکاری در زمینه عقاید و باورهای افراد نیز معنی می دهد (دانش‌نامه فلسفه علم آکسفورد، 2002).
در واژه discipline به معنای رشته دانشگاهی نیز تقریباً برخی از جنبه های عام  این واژه مورد توجه قرار دارد و معنای اختصاصی آن در حوزه دانشگاهی به معنای روشی برای سازمان دهی یادگیری و تولید نظامند دانشی جدید تعریف می شود. اغلب رشته های دانشگاهی به عنوان عناوین آموزشی شناخته می شوند، اما هر موضوعی[3] را که در دانشگاه تدریس می شود، نمی توان یک رشته دانشگاهی به حساب آورد. به عبارت دیگر برای این که موضوعی که آموزش داده می شود به عنوان یک رشته دانشگاهی هم در نظر گرفته شود به وجود یک سری شاخص ها و ملاک ها نیاز ست. این ملاک ها عبارتند از :  (1) رشته های دانشگاهی، موضوع پژوهشی مشخصی دارند ( مثل حقوق، جامعه، سیاست)، البته ممکن است این موضوع میان چند رشته مشترک باشد؛ (2) در هر رشته دانشگاهی مجموعه‌ای از دانش های تخصصی مرتبط با موضوع پژوهش شان وجود دارد که خاص آن رشته است و اشتراکی کلی با رشته دیگر ندارد؛ (3) رشته های دانشگاهی نظریه ها و مفاهیمی دارند که مجموعه دانش های اختصاصی ان رشته را سازمان دهی می کند؛ (4) رشته های دانشگاهی، اصطلاحات اختصاصی یا زبان تکنیکی متناسب با موضوعات پژوهشی خود دارند؛ (5)  رشته های دانشگاهی متناسب با موضوعات پژوهشی شان و نیازمندهای پژوهشی شان، روش های پژوهشی خاصی را توسعه می دهند؛ (6) رشته های دانشگاهی دارای نشانه‌های بیرونی و سازمانی مشخصی هستند که در قالب  واحدهای آموزشی در دانشگاه ها، کالج ها، دپارتمان های آموزشی و انجمن های علمی خود را نشان میدهد. این ملاک آخر، تضمین کننده حیات و بقای یک رشته دانشگاهی است، زیرا اگر موسسه و سازمانی برای رشته ای تاسیس نشود، رشته های دانشگاهی نمیتوانند ایده های خود را به نسل های بعدی منتقل کنند (بیکر، 2003). 
البته همه رشته های دانشگاهی این شش ملاک را ندارند. برای مثال، رشته ادبیات این مشکل را دارد که اولاً چهارچوب نظری و روش پژوهش یکپارچه ای ندارد و ثانیاً موضوع پژوهش آن چندان ثابت و قابل تعریف نیست. اما به صورت کلی می توان گفت هر چه قدر رشته ای بتواند این شش ملاک را داشته باشد، بیشتر می توان آن را جزو رشته های دانشگاهی به حساب آورد و توانایی بازتولید خود را دارد و شرایط بهتری را هم برای توسعه کمی و هم کیفی متخصصینی که در آن رشته هستند فراهم می کند. درباره برخی از رشته های دانشگاهی از پسوند "مطالعات[4]" استفاده می شود، دلیل این امر آن است که تاریخچه پدیدایی این رشته‌ها جدید و کوتاه است (برای مثال مطالعات خاورمیانه، مطالعات زنان  و مواردی از این نوع) و احتمالاً این حوزه های دانش فاقد چند مورد از ملاک های لازم برای اطلاق لفظ رشته دانشگاهی هستند (مثلاً ممکن است نظریه پردازان خاص و برجسته در آن حوزه وجود ندارند یا فاقد روش شناسی یکپارچه باشند و به همین خاطر جایگاه آن رشته را از لحاظ پژوهشی تنزل میدهد). البته این گونه رشته های مطالعاتی ممکن است همچنان همان حالت مطالعاتی خود را حفظ کنند مثل رشته مطالعات زنان که از دهه 1970 به همین صورت باقی مانده است و یا اینکه جذب رشته‌ها، دانشگاه‌ها و موسسات بیرونی شوند (دانشنامه فلسفه علم آکسفورد، 2002).
تقسیم بندی های مختلفی برای رشته های دانشگاهی ارائه شده است. در زبان عامیانه ما از صفات مختلفی مانند رشته مفید، رشته دشوار، رشته آسان، رشته دارای اصول و قواعد سفت و سخت و امثالهم برای تقسیم بندی رشته ها استفاده می کنیم. در ادبیات پژوهش نیز مدل های مختلفی برای تقسیم بندی رشته های دانشگاهی وجود دارد. مزیت این تقسیم بندی ها این است که ما را با ویژگی ها، انتظارات و بروندادها و مهارت هایی که برای موفقیت در یک رشته نیاز است آشنا می کنند و این مدل ها تبیین هایی دور درباره منطقی بودن کنار هم قرارگذاشتن رشته های دانشگاهی در آزمون های ورودی در اختیار ما قرار میدهد.     
تقسیم بندی رشته های دانشگاهی
رشته‌های دانشگاهی شاخه‌هایی از دانش هستند که در دانشگاه‌ها و دیگر مراکز آموزش عالی تدریس می‌شوند و مورد پژوهش قرار می‌گیرند. تفاوت‌های فراوانی در شیوه ارائه رشته‌های علمی در دانشگاه‌های مختلف سراسر جهان وجود دارد. تعریف و شناخت رشته‌های دانشگاهی توسط ژورنال‌های آکادمیکی که چاپ تحقیقات را به عهده دارند و انجمن‌های علمی، گروه‌های آموزشی یا هیأت‌های علمی دانشگاه‌ها انجام می‌شود. رشته‌های دانشگاهی معمولاً دارای زیررشته‌ها و شاخه‌های متعددی هستند که خطوط افتراق آن‌ها غالباً قراردادی و مبهم است (اندروز، 2001).
دانشگاه پاریس در سال ۱۲۳۱ (میلادی) (۶۱۰) دارای چهار دانشکده بود: الهیات، طب، فقه و هنر. اما ریشه  بسیاری از رشته‌های دانشگاهی به تخصص گرایی در دانشگاه‌ها که از میانه‌های سده ۱۹ میلادی تا پایان آن ادامه داشت باز می‌گردد. در آن زمان زبان‌های غیرکلاسیک و ادبیات، علوم اجتماعی همچون علوم سیاسی، اقتصاد، جامعه‌شناسی و مدیریت عمومی به همراه رشته‌های علوم طبیعی و فناوری مثل فیزیک، شیمی، زیست‌شناسی و مهندسی به برنامه‌های درسی پیشین اضافه شدند.
در آغاز سده ۲۰ میلادی، رشته‌های نوینی همچون آموزش و روانشناسی نیز به دانشگاه‌ها اضافه شدند. در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ جهان شاهد انفجار رشته‌های جدید بود که روی موضوعات خاص نظیر مطالعات رسانه، مطالعات زنان و مطالعات سیاه پوستان تمرکز داشتند. رشته‌های دیگری نیز به منظور تربیت افراد برای به عهده گرفتن وظایف و حرفه‌های خاص در دانشگاه‌ها به وجود آمدند که از میان آن‌ها می‌توان به پرستاری، هتل‌داری و جرم‌شناسی اشاره کرد. در نهایت رشته‌های میان‌رشته‌ای نظیر زیست‌شیمی، زمین‌فیزیک نیز به دلیل خدمات گسترده به دانش بشری به عنوان رشته‌های مستقل شناخته شدند. هیچ اجماعی در مورد این که چگونه می‌توان رشته‌های علمی را دسته‌بندی کرد وجود ندارد. برای مثال در مورد این که رشته‌های مردم‌شناسی و زبان‌شناسی را باید تحت رشته‌های علوم اجتماعی یا انسانی قرار داد اختلاف وجود دارد. فراتر از همه آن چه گفته شد، هنوز در مورد تعیین معیار صحیح به منظور سازماندهی دانش تحت رشته‌های مختلف بحث و جدل وجود دارد (براکستون و هارگنز[5]، 1996).
 
طبقه بندی های مختلفی از رشته های دانشگاهی وجود دارد. اما به نظر می رسد جامع ترین این طبقه بندی ها را مرکز ملی تعلیم و تربیت آمریکا ارائه کرده است. اطلاعات این مرکز به صورت طبقه بندی شده و براساس حروف الفبا انواع برنامه های آموزشی را در قالب طرح طبقه بندی برنامه های آموزشی (CIP 2000) دسته بندی کرده است[6]. در این چهارچوب جامع، اطلاعات کاملی درباره ویژکی های هر رشته و درس هایی که در آن برنامه گذرانده می شود ارائه شده است و همین طور مهارت های لازم برای ورود به آن رشته یا مشغول به کار شدن در آن رشته ارائه شده است و محل های احتمالی شغل برای فارغ التحصیلان هر رشته مهیا شده است.
عوامل اجتماعی، تاریخی و فرهنگی مختلفی روی تقسیم بندی رشته‌های دانشگاهی تاثیرگذار بوده است. برای مثال درهمه کشورها بیشتر دانشگاه ها از رشته های فنی و مهندسی شروع به کار کردند و اصطلاح پلی تکنیک[7] برای اشاره به دانشگاه استفاده می‌شد و در ایران نیز دارالفنون اولین دانشگاهی بود که آموزش‌هایی در سطح عالی ارائه میکرد. البته تدریس فلسفه و ادبیات در آکادمی‌های یونان تاریخچه طولانی تری دارد اما اگر بخواهیم مبنای روش‌مندی را در تعریف رشته‌های دانشگاهی در نظر بگیریم و قائل به تمایز دانش[8] از علم[9] باشیم، آن‌گاه باید ظهور دانشگاه را با تاسیس رشته های فنی و مهندسی در دانشگاه ها در نظر بگیریم. درباره تقسیم بندی رشته های دانشگاهی افراد زیادی نظریه پردازی کرده اند. کلارک (1963) رشته های دانشگاهی را به رشته‌های محلی در برابر جهانی[10]، رشته‌های محض در برابر کاربردی، رشته‌های انسانی در برابر رشته‌های علمی تقسیم بندی کرده است.
نوشته: حمید خانی پور 
 
[1] pupil
[2] teaching
[3] a subject taught
[4] studies
[5]  Braxton ,  Hargens
[6]  این سایت در آدرس زیر قابل دسترسی  است  https://nces.ed.gov/pubs2002/cip2000/
[7] polythechnic
[8] knowladge
[9] science
[10] local or cosmopolitan



CAPTCHA
دفعات مشاهده: 2699 بار   |   دفعات چاپ: 142 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر